سفارش تبلیغ
صبا ویژن






  • صدایی که محبت به ما می دهد
    (چهارشنبه 84/12/17:: 5:21 عصر)
  • arsalan adz
    ای آنکه بر قامت نیازهای انسان جامه لطف می پوشانی و بنده را با ریسمان کــَرَم تا چکاد آرزوها می رسانی.

    و هرگاه به سویت چهره بگرداند و نگاه سرشار از خواستن خویش را بر چشمهای تو بدوزد ؛در کنارش می‌گیری و در میان بازوان پرمهر خویش می فشاری.

    و هرگاه قدم از محدوده ی خویش فراتر بگذارد و دست به گناه بیالاید و پا به ورطه ی عصیان بگذارد و چشم در سیر خطا بگرداند و لب به زهر اشتباه تر کند و دل به غیر تو بسپارد تو همه را نه میگذری که می پوشی؛ نه خرده نمیگیری که پرده می افکنی.

    هرگاه بنده ای دل به تو خوش کند و از ما سِوا در گذرد و از غیر ببرد و کوله بار امید خویش در سایه ی درخت توکل تو بر زمین بگذارد؛ تو از خنکای نسیم کفایتت در تابش طاقت سوز نیازها بر او می نوشانی.

     کدام سائل انابه کننده ای ؛ کدام مهمان محتاجی ؛ کدام فقیر مویه گری ؛ کدام نیازمند ضجه زننده ای ؛ سحوری در خانه بی نیازیت را در ظلمت گناه و معصیت و فقر تکانده است و تو پاسخ نگفته ای؟

    کدام بیچاره ی درد آلوده ی امیدمندی را تو از خویش رانده ای ؟؟؟!!!

    کدام چشم امیدواری را تو گریان تحمل کرده ای؟؟؟!!!

    ریزش کدام اشک امید آغشته ای را تو تاب آورده ای؟؟؟!!!

    خدایا ! درست است که خسته؛ درهم شکسته ؛خون به چشم نشسته ؛ پرنده ی امید پای بسته و خواب از چشم رسته از بارگاه تو رانده شوم؟؟؟؟....

     مگر من به غیر تو می شناسم ؟

    مگر به منزلی جز خانه ی تو راه می برم؟

    مگر دل به معشوق دیگری داده ام؟

    مگر پیشانی بر خاک دیگری سائیده ام؟

    مگر در هجران دیگری سوخته ام که امید به غیر تو داشته باشم ؟

    مگر جز تو ؛ دیگری به تمام خوبیست ؟ و مگر نه تمامی ِ خیر به دست توست ؟

    چگونه در آرزوی غیر تو باشم و آفرینش و فرمان به دست تو باشد ؟

    تویی که میوه ی نعمتهای ناطلبیده از درخت فضل خویش برایم بار آورده ای؛ تو که از چشمه ی ناگفته ام آب جوشانده ای ...

    چگونه حال که گرسنه و تشنه به امید مزرعه و بوستان تو آمده ام؛ تهیدستم باز میگردانی؟

    چگونه ریشه ی آرزوهای مرا از زمین بخششت در میاوری؟

    من دست ِ خسته به تو داده ام و تو آن را محتاج دست خسته ی دیگری میکنی؟؟؟!!!

    من دل ِ شکسته به تو بسته ام ؛ تو به بیچاره ای دیگر حوالتش میکنی؟؟؟!!!

    من در ِ‌ خانه ی تو را میزنم ؛ تو مرا به پیش ِ مثل خودم می فرستی؟؟؟!!!

    نه !!!... این در اندیشه ی وجود نیست . این در باور کلمات نمی‌گنجد. این غیر ممکن است .

     ای آنکه هر که در جاده ی رحمتت گام نهاده ؛ به بوستان سعادت رسیده...

    هر دل که هوای تو کرده ؛ پا بر فرق غیر تو نهاده ...

    هر سر که سودای تو گرفته ؛ چشم از سواد و بیاض عالم برگرفته...

    در هر دل که یاد تو تپیده ؛ خاطرش آرمیده و باور غیر تو رمیده ...

    با انتقام تو هیچ گنهکار طالب بخششی به وادی شقاوت نرسیده.

    چگونه فراموشت کنم که تو از یادم نبرده ای!!!...

    چگونه چشم از تو برگیرم که تو چشم به من دوخته ای !!!...

    چگونه از تو بگریزم که تو مرا در بر گرفته ای!!!...

     دست به دامن کـَـرَم تو آویخته ام و پای امید برای نیل به عطایای تو سرعت بخشیده ام و دست آرزو برای در برگرفتن نعمت تو گشاده ام .

    خدایا ! مرا در کارگاه یکتایی خویش صیقل ببخش تا آینه دار جمال تو باشم .

    مرا در کوره توحید بندگانت امتیازی دیگرگونه بخش که کارگزار تو باشم .

    ای پناه هر گریزنده و ای امیدگاه هر جوینده !

    ای برترین قله ی امید و ای زیباترین قاصد نوید!

    ای آنکه به تو ؛ جز با تو نتوان رسید.

    ای مهربانترین منادی!

    ای آنکه اشک را قبل از اینکه بر زمین بریزد به دامن میگیری.

    ای آنکه دلهای شکسته را بند دستگیری میزنی .

    ای آنکه محرومان و سائلان و فقیران را نه رد نمیکنی که در ِ لطف می‌گشایی.

    ای آنکه گل آرزوی خودت را نه پرپر نمیکنی که خود آبیاری میکنی .

     ای آنکه خوانندگانت را در رحمت گشاده ای و امیدوارانت را پرده بالا زده ای .

    به بزرگواریت و بخشش بی نهایتت قسم که بر من آن سان منت نهی از عطایت ؛ که چشمم روشنایی بیابد . و از امیدت ؛ که دلم اطمینان و از یقینت ؛ که مصایب دنیای فانی بر من آسان شود .

    پیاله بر کفنم بند تا سحرگه حشر       به می ز دل ببرم هول رستاخیز

    مرا آنچنان یقینی ده که پرده های ظلمانی چشم دل پاره پاره گردد . به رحمت جاودانه‌ات ای مهربانترین مهربانان.

     


    نظرات شما ()


  • لیست کل یادداشت های این وبلاگ
  • یا رب چه چشمه ای است محبت که من از آن 1قطره آب خوردم ودریاگریستم
  •  RSS 
  • خانه
  • شناسنامه
  • پست الکترونیک
  • ورود به مدیریت وبلاگ
    کل بازدید : 5265
    بازدید امروز : 25
    بازدید دیروز : 0

    ........... درباره خودم ...........
    یا رب چه چشمه ای است محبت که من از آن 1قطره آب خوردم ودریاگریستم
    arsalan adz
    ........... لوگوی خودم ...........
    یا رب چه چشمه ای است محبت که من از آن 1قطره آب خوردم ودریاگریستم

    ..... فهرست موضوعی یادداشت ها.....
    دین[3] .
    ............. بایگانی.............
    زمستان 1384

    ..........حضور و غیاب ..........
    یــــاهـو
    ............. اشتراک.............
      ........... طراح قالب...........